دونستن اصطلاحات انگلیسی که مربوط به کسب و کار هستن و یا تو محل کار استفاده می‌شن، برای کسانی که می‌خوان یه کار جدید در یک کشور جدید شروع کنن، لازمه.

اما کاربرد این اصطلاحات از محل کار خیلی فراتر میره. برای مثال، شماهایی که دارید برای IELTS آماده می‌شید و می‌خواید سطح انگلیسی بالاتری داشته باشید و حتی برای شما کنکوری‌ها! این اصطلاحات هر جایی دیده می‌شن، پس درس امروز رو به عنوان یک جزوه نگه دارید.

اصطلاحات انگلیسی کسب و کار، بی شمار و متعدد هستن. اما یک سری از این اصطلاحات، رایج‌تر و پر کاربرد‌تر از بقیه به حساب میان. 

مشکلی که بعضی از زبان‌آموزها با اصطلاحات دارن، اینه که معنی اصطلاحات تو فارسی تعریف دقیقی نداره. این مسئله باعث می‌شه در به کاربردن اصطلاحات دچار تردید بشید. در واقع با اینکه اصطلاح رو بلد هستین، از خودتون می‌پرسید: “این اصطلاح به درد این موقعیت می‌خوره؟ معنی میده؟” 

اصطلاحات انگلیسی کسب و کار

قراره  در این مقاله موقعیت‌های مختلفی رو براتون توصیف کنیم و اصطلاحاتی که تو این موقعیت‌ها استفاده می‌شن رو بهتون معرفی کنیم.

اگر حتی یک نگاه گذار به مجله‌های انگلیسی زبان یا وب‌سایت‌های کاری انداخته باشید حتما این کلمه به چشمتون خورده، Entrepreneur. این کلمه به معنی کارآفرین هست. کسانی مثل Steve Jobs و Bill Gates از معروف ترین کارآفرین‌ها یا Entrepreneurs هستن.

 معرفی اصطلاحات کاری انگلیسی

فرض کنید مطالبی که برای مقاله‌تون نوشتید ذخیره نشده باشه و همه از بین بره! باید از اول شروع کنید، درسته؟ تو این موقعیت از این اصطلاحات می‌تونید استفاده کنید:

ترجمه اصطلاح
از پایه شروع کردن Start from scratch
بیشتر بخوانید:  ساختار،گرامر Hence
ترجمه مثال
تمام مقاله من پاک شده، حالا باید از پایه شروع کنم My entire article is erased, now I have to start from scratch

 

 

ترجمه اصطلاح
برگشتن به مرحله اول Go back to square one
ترجمه مثال
تمام تحقیقات ما از بین رفته، حالا برگشتیم به مرحله اول All of our research is gone, now we are back to square one

تصور کنید تو یک معامله کاری هستید و قصد فروش دارید، اما هنوز مبلغ خاصی تعیین نکردید، طرف مقابلتون برای اینکه موقعیت دستش بیاد، به شما میگه:

ترجمه اصطلاح
حالا یه مبلغ کلی به من بده Just give me a ballpark figure
ترجمه مثال
من منتظرم که رئیس به من چراغ سبز رو بده I'm waiting for the boss to give me the green light

حالا شما یک ایده دارید که می‌خواید با رئیستون مطرح کنید تا تایید شه، به این جمله دقت کنید:

ترجمه مثال
من منتظرم که رئیس به من چراغ سبز رو بده. I'm waiting for the boss to give me the green light

در واقع Green light به معنی تایید و چراغ سبز هست که تو فارسی استفاده می‌شه. 

فرض کنید ایده شما تایید شده، حالا یک مشکل جدید هست، بودجه! مشکل محدودیت مالی یا همون کمبود بودجه موقعیت رایجی هست. حالا به این اصطلاحات توجه کنید:

ترجمه اصطلاح
بیشتر از میزان بودجه Over the budget
ترجمه مثال
متاسفم بچه‌ها، اما مبلغی که درخواست کردید از بودجه ماهانه ما بیشتره Sorry guys, but the amount you asked for is over our monthly budget

 

بیشتر بخوانید:  کجا از Infinitive استفاده کنیم؟

 

ترجمه اصطلاح
رو بودجه موندن” / “بیش از حد خرج نکردن Stay on the budget
ترجمه مثال
می‌دونم این پیشنهاد هیجان انگیزه، اما سعی کن رو بودجه بمونی I know this is an exciting offer, but try to stay on the budget

 

 

ترجمه اصطلاح
من دستام بسته‌س” / “کاری از دست من برنمیاد My hands are tied
ترجمه مثال
فکر کردم ما امسال ترفیع می گیریم! I thought we were getting a rise this year
ترجمه مثال
متاسفانه من دستام بسته‌س I`m afraid my hands

در آخــــر

همونطور که متوجه شدید این اصطلاحات خارج از فضای کار و Business هم کاربرد دارن، پس خوب تمرین کنید چون به کارتون میان.

اگر از جزوه برداشتن و خوندن هم زیاد خوشتون نمیاد، یا همیشه تصویری بهتر یاد می‌گیرید، صفحه اینستاگرام و کانال یوتیوب زبانیاد، تمام این مطالب رو به صورت ویدیو به شما آموزش میده.

6

دیدگاه خود را بنویسید