به نظر شما یک کلمه ساده انگلیسی مثل “Make” میتونه چقدر تو اصطلاحات انگلیسی نقش داشته باشه؟ یک راهنمایی کوچیک: خیلی زیاد! کلمه “Make” نه تنها کاربرد زیادی تو اصطلاحات داره، بلکه کمک میکنه معنی بعضی جملات به طور کامل عوض شه!
همونطور که میدونید معنی اصلی “Make”، “درست کردن” یا “ساختن” هست. و میشه گفت برخلاف بعضی کلمات که ممکنه تو یک اصطلاح معنی اصلیشون رو از دست بدن، معنی “Make” تو اکثر این اصطلاحات از همون “درست کردن” ریشه میگیره.
با مرور و یاد گرفتن این اصطلاحات، همزمان چندتا گفته رایج انگلیسی رو یاد میگیرید. یادتون باشه که مثالها رو خوب مطالعه کنید تا بعدا این اصطلاحات رو با هم قاطی نکنید.
Make چه جور اصطلاحاتی میسازه؟
اصطلاحاتی که تو این مطلب یاد میگیرید، همگی فعل هستن. پس حتما دقت کنید که به جای اسم به کار نبریدشون. در واقع وقتی با “Make” یک اصطلاح ساخته میشه، اکثرا حالت فعلی داره، به خاطر معنی اصلی خود کلمه.
اصطلاحات انگلیسی با Make
فرض کنید میخواید از یک نفر به خاطر وقتی که صرف کرده تا کاری براتون انجام بده تشکر کنید. میتونید از این اصطلاح با “Make” استفاده کنید.
ترجمه | اصطلاح |
وقت گذاشتن / وقت خالی کردن | Make Time |
ترجمه | مثال |
ممنونم که وقت گذاشتید تا برای من اینکار رو انجام بدید. | Thank you for making time to do this for me. |
اون باید از برنامه فشردهش وقت خالی کنه تا بتونه به این مهمانی شام بیاد. | She has to make time from her busy schedule to come to this dinner party. |
برای تلاش کردن و سعی در چیزی، چه کلمه یا اصطلاح انگلیسی به ذهنتون میاد؟ حتما “Try” اولین حدستونه. خب درسته! اما زیاد حرفهای نیست و مهمتر از اون اصطلاح نیست. جایگزین بهتر:
ترجمه | اصطلاح |
تلاش / سعی کردن | Make (an) Effort |
ترجمه | مثال |
اون خیلی داره تلاش میکنه تا جیک به کارش توجه کنه. | She is making a lot of effort to make Jake notice her work. |
من تلاش میکنم تا هر روز صبح زود بیدار شم. | I'll make an effort to get up early every morning. |
بیاید با چند تا اصطلاح دیگه آشنا بشیم.
ترجمه | اصطلاح |
دوست پیدا کردن | Make Friends |
ترجمه | مثال |
چارلی تازه به این شهر نقل مکان کرده، اما همین الان هم چند تا دوست پیدا کرده. | Charli has just moved to the city, but he has already made some friends. |
تو باید چندتا دوست پیدا کنی، اینجوری دیگه انقدر احساس تنهایی نمیکنی! | You have to make friends, this way you won't feel so lonely! |
وقتی قرار باشه به کسی قول بدیم.
ترجمه | اصطلاح |
قول دادن | Make (a) Promise |
ترجمه | مثال |
من به پسرم قول دادم که میرم تا نمایش اون رو ببینم. | I made a promise to my son that I would go to see his play. |
تو یه قول دادی و باید سرش بمونی. | You made a promise and you have to stick with it. |
زمانیکه قرار باشه تصمیمی بگیریم
ترجمه | اصطلاح |
تصمیم گرفتن | Make (a) Decision |
ترجمه | مثال |
من تصمیمم رو گرفتم، میرم ژاپن. | I have made my decision, I am moving to Japan. |
بعضی وقتها برام خیلی سخته که یک تصمیم ساده بگیرم. | Sometimes I find it really hard to make a simple decision. |
برای مواقعی که اشتباهی صورت میگیره میتونید از ترکیب “Make” استفاده کنین:
ترجمه | اصطلاح |
اشتباه کردن | Make (a) Mistake |
ترجمه | مثال |
همه آدما اشتباه میکنن، عیبی نداره. | Everybody makes mistakes, it's okay. |
من یک اشتباه خیلی بزرگ کردم. | I have made a huge mistake! |
و البته آخرین و ساده ترین ترکیب با “Make” میتونه به معنی درست کردن ناهار و شام باشه:
ترجمه | اصطلاح |
صبحانه درست کردن | Make Breakfast |
ترجمه | مثال |
من به ندرت صبحانه درست میکنم. | I rarely make breakfast. |
ترجمه | اصطلاح |
ناهار درست کردن | Make Lunch |
ترجمه | مثال |
من امروز موندم خونه، پس تصمیم گرفتم یه ذره ناهار درست کنم. | I stayed home today, so I decided to make some lunch. |
ترجمه | اصطلاح |
شام درست کردن | Make Dinner |
ترجمه | مثال |
دوست داری بیای خونه ما؟ مامانم شام درست کرده. | Would you like to come over? My mom has made dinner |
نکنه: یادتون باشه که حتما “a” و “an” رو در جاهای مناسب رعایت کنید تا جملهتون غلط نشه.
مثل همیشه
اگر هم طرفدار مطالعه زیاد یا جزوه نیستید و ترجیح میدید تصویری مطالب انگلیسی رو یاد بگیرید، حتما به صفحه اینستاگرام و کانال یوتیوب زبانیاد سر بزنید. تمام این مطالب با ویدیوهای جذاب برای شما گذاشته شدن.